شناخت خداوند
برای این که بتونیم یک موجود و یا یک چیز را بشناسیم . راه های گوناگونی برای شناخت آن وجود داره . اگر راه رو درست تشخیص بدیم انتخاب مون نیز درست از آب در میاد .
به نظر شما یکی از راه های شناخت خدا چه چیز می تونه باشه ؟ آری درست تشخیص دادید. آن چیزی که حدس زدید. درست بود . راه فطرت .
این راه و روش یکی از راه هایی است که تمامی دانشمندان و متفکران برای شناختن خداوند متعال ، آن رو مورد توجه قرار دادن . و پیامبران خدا نیز این راه رو برای شناخت خداوند به پیروان خود سفارش کردن .   
مقصود مان از راه فطرت این است که شعور و کشش درونی مان ، ما را به خداوند متعال رهبری می کنه ، و ما بدون هیچ دلیلی خدا خواه و خداجوی می شیم . و حس خداخواهی در درون مان به صورت یک امر غریزی و فطری وجود داره .
حس خداجوئى مانند سایر احساسات درونى ، بدون آموزش در درون مان پیدا مى ‏شه ، همانطور كه افراد انسان در مواقع مخصوص از عمر خود به یك سری از اموری مانند مقام و ثروت و پول متوجه می گردن، و توجه به این امور بطور ناخودآگاه و بدون تعلیم و آموزش كسى، در درون انسان پدید میآن ، حس خداجویی نیز این گونه است . حس خداجوئى در انسان وجود داره بدون اینكه نیاز به تعلیم و یاد گرفتن داشته باشه . توجه کردن به خدا در انسان ، بدون تعلیم و آموزش ، نشانه فطرى بودن آن است .
اگر ما مى
‏گیم كه احساس فطرى مان نیازمند تعلیم و آموزش نیس ، منظورمون اینه كه در پیدایش آن مربى و معلم دخالت نداره ، ولى در عین حال باید قبول کنیم كه استفاده صحیح از اون ، بدون مراقبت معلمان و مربیان آگاه صورت نمى‏ گیره.
به هر حال راه فطرت یکی از بهترین راه خداشناسیه و ما می تونیم با استفاده صحیح از آن راه خداوند عالم هستی رو به خوبی بشناسیم و به قدرت و حکمت او پی ببریم .


خداوند متعال می فرماید :
فاقم وجهك للدین حنیفا فطرة الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم و لكن اكثر الناس لا یعلمون (1)
« به آئین راست خدا روآور آئینى كه خدا آفرینش انسان را بر روى آن نهاد ، خلقت خدا تغییرپذیر نیست.
شخصی نزد امام صادق علیه السلام آمد و درباره وجود خداوند پرسش نمود. امام صادق علیه السلام از او پرسید: « ای بندۀ خدا! آیا تاکنون سوار بر کشتی شده ­ای؟
 مرد پاسخ داد:  آری .
امام علیه السلام دوباره پرسید : آیا تا به حال اتفاق افتاده که کشتی بشکند؛ به گونه ­ای که گرفتار امواج خروشان دریا بشوی و در آن نزدیکی نه کشتی دیگری باشد که تو را نجات دهد و نه شناگر توانایی که تو را برهاند و امید نجات کاملاً در تو از بین رفته باشد؟
آن مرد پاسخ داد : آری ، چنین اتفاقی برایم روی داده است.
 امام علیه السلام فرمود: در آن لحظه خطرناک ، آیا دلت به حقیقتی متوجه نشد که بتواند تو را از آن ورطه هولناک نجات بخشد؟
آن مرد پاسخ گفت: «بلی».
 امام علیه السلام  فرمود: همان چیز، حقیقت خدای توانا است و آن‏ جا که نجات­ دهنده­ ای نیست، و خداوند تنها نجات­ دهنده به نظر می ‏آید و پناه بی‏ پناهان اوست » .(2)